شاهزاده کوچولو

آخرین دیداربادکتر

سلام به فرشته ی آسمونیم که کمتراز یک هفته ی دیگه زمینی میشه و دنیامونو با اومدنش روشن میکنه، عشقم کیان  عزیز دلم نفس مامان و بابا این روزها با تمام دردهایی که گاه و بیگاه میاد سراغم ولی یه حس خاصی دارم یه حس مثل شوق پرواز ،هنوز باورم نشده که یه قندعسل تو دلمه وچندروز دیگه این فرشته زمینی میشه، خیلی خوشحالم خیلی خدایا ازین که منو لایق مادرشدن دونستی توراشکرمیکنم، به حق این شب های عزاوطفل شیرخواره حضرت علی اصغردامن همه منتظرارو سبز کن، امروز آخرین ویزیتم بود،رفتم مطب و نامه ی بستری و تاریخ زایمانم مشخص شد،خدایا شکرت  خدایا شکرت که تا این لحظه همه چی بخیر گذشت، ازت میخوام بحق علی اصغر ع این چندروز هم بخیر بگذره و پسر...
10 آبان 1393

آخرین سونو

سلام گل پسرم خوبی جیگر؟ دیروز آخرین سونوبارداریمو دادم،قبل اینکه دکتر وارد اتاقه سونوبشه صفحه مانیتورشو کج کردم طرف خودم تا راحت بتونم موقع سونوببینمت، خلاصه آقای دکتر حین انجام سونوگفتن که پسری۳۴۰۰وزنشه وماشالله درشته مایع دورش و ضربان قلب و حرکاتت کاملا اکتیو نرمال، علایم تنفست مشهود،وکلیه و قلبت وجمجمه سرتم سالم خداروشکر کردم،وهمون لحظه کلی تو دلم قربون صدقت رفتم، عزیزم فقط چندروز به لحظه ی دیدارمون باقی مونده، قول بده پسرخوبی باشی، تمام مهربونی تمام عشقم رو به پات میریزیم تا هیچوقت کمبوده هیچ مجبت رو نداشته باشی، مواظب خودت باش قندعسلم، بوووووس
6 آبان 1393

بدون عنوان

سلام عزیز دله مامان خوبی کیان جان اون تو خوش میگذره،با روزهای مانده به آغاز چه میکنی،این روزهای آخری خیلی کند میگذره،میدونم وقتی بیای دلم واسه خیلی چیزها تنگ میشه،یکیش همین لگداته که منو تا اوجه خوشبختی میبره، دوستای نی نی سایتیم خیلیاشون نی نی هاشون بدنیااومده، وقتی عکسه نینیاشونو میبینم روحیه میگیرم و استرسه زایمانم کم میشه، ایشالله چند روز دیگه میای بقلمون و دنیامونو ازینی که هست زیباتر میکنی، فقط چند روزه دیگه شیکمه منو تحمل کن تا بسلامت بدنیا بیای، هفته ی بعد میرم دکتر و نامهی بستری زایمانو میگیرم، خدایا انگار یجورایی خیلی زود گذشت ولی شکر که به خوبی و بدون هیچ دردسرو مشکلی گذشت، فدات بشم کیان که نیومده اینقد دوست دا...
1 آبان 1393

حس عجیب

سلام دردونه من خوبی مامانی؟ این روزا یه حس عجیبی دارم یه حسی بین خواستن و نخواستن با اینکه با تمام وجودم دلم میخواد بغلت کنم و ببوسمت و ببویمت اما دلم تنگ میشه .... دلم تنگ میشه برای اینکه فقط مال من باشی..... دلم تنگ میشه برای اینکه فقط من حست کنم..... دلم تنگ میشه برای اینکه وقتی دستم را میذارم روی دلم یه لگد بهش بزنی .... دلم تنگ میشه برای سکسکه هات.... دلم تنگ میشه برای دلهره هایی که توی تمام این مدت برات داشتم..... پسر گلم دلم برای یکی بودنمون هم تنگ میشه..... دیگه هرجا میرم دلم قلمبه نیست که همه بفهمند من یه فرشته دارم که داره توی وجودم رشد میکنه.... فرشته من تو از توی دلم میایی توی بغلم ولی اونجوری دیگه فقط مال من نیستی همه میتونند ...
20 مهر 1393

کیان عشق مامان

سلام عزیزدلم خوبی مامانی؟ اون تو خوش میگذره؟ ببخش دیر به دیر برات پست میزارم آخه مامانی این روزا زیادی سنگین شده همش خوابه جیگرم ۹هم همین ماه رفتم سونوگرافی تا ببینم درچه حالی گل پسری ماشالله هزارماشالله ۲۵۰۰شده بود وزنت وبقیه ی چیزها نرمال بود خداروشکرمیکنم که همه چیز داره خوب پیش میره و الان وارد هفته ۳۶بارداری شدم همش به لحظه ی دیدارمون فکر میکنم،نمیدونم شبیه منی بیشتریاشبیه باباجون،براما مهم فقط سلامتیته،ایشالله صحیح وسالم بیای بقلمون، سیسمونیتو چیدیم کلی هم زوق کردیم،باباجون کلی برات اثباب بازی خریده، ایشالله به سلامتی ازشون استفاده کنی نفسم، همش به این فکر میکنم وقتی بدنیا بیای دلم برای لگدات تو دلم تنگ میشه، ...
20 مهر 1393

حرف های مادرو پسری

 مرد کوچک مادر فدای قدو بالایت خوب به حرفهای مادرت گوش کن حرفهایِ شاید تلخ و سنگینیست اما باید از همین بچگی ات برایت بگویم تا در آینده اماده باشی برای مرد شدن تو قرار است مرد خوبی شوی مرد خوب بودن کار سختیست اینکه قوی باشی اما مهربان صدایت پر جذبه باشد اما نه بلند اینکه باید گلیم خودت را از آب بکشی بیرون و مهم تر اینکه باید تکیه گاه باشی عزیز دل مادر تکیه گاه بودن سخت ترین قسمت مردانگیست اول از همه باید تکیه گاه خودت باشی و بعد عشقت... عشق چیز عجیبی نیست حسی است مثل موقع هایی که صدایم میکنی : مادر من میگویم : جان مادر و به همین مقدسیست عاشقی را کم کم خودم یادت می دهم لابه لای حروف الفبا و اعدا...
20 شهريور 1393

کیان جان

  هديه ات تمامي ستاره هاي آسمان ، تمامي گلهاي روي زمين ، آواز هر چه پرنده خوش صداست ، تمامي قلبم ، همه زواياي روحم و سراپاي جان و تنم ... كاش كه بپذيري عشقم را ، قلبم را و روحم را . در لحظه موعود نزديك گوش قشنگت زمزمه كنم که .. دردانه ی من به دنیا خوش آمدی خدایا آن روز را بهترین روز برای من و همسرم قرار بده  
20 شهريور 1393

دیدار باخانم دکتر

سلام سلام صدتا سلام به گل پسری عزیزم امروز نوبت دکتر داشتم،رفتیم پیش خانم دکترومثل همیشه باگرمی از ما استقبال کرد،اول صدای قلبتو گوش کردیم،بعد هم جواب آزمایشها و سونومو دید وگفت خداروشکرهمه چیز خوبه و نرماله وجای نگرانی نیس. بعد هم راجب درد هایی که شب ها میاد سراغم ازش سوال کردم که گفتن بخاطر اینه که پسرت داره وزن میگیره واین دردها توی این ماه ها طبیعیه،بعد گفتن مامان شدن این سختیهارم داره دیگه... خلاصه راجب زایمان صحبت کردیم که تاریخ۱۷آبان زمان بدنیا اومدنت مشخص شد، البته خانم دکتر شماره تلفن شخصی وکارتشو بما داد وتاکید کرد که احیانا خدایی نکرده تو این هفته ها درد زایمان،یاپارگی کیسه آب،یا کم شدن حرکاتت پیش اومدسریعا باهاش تماس بگیر...
19 شهريور 1393

هوس باران

سلام کیان جان خوبی پسر گلم!الان که دارم برات مینویسم ساعت نزدیکه ۷صبحه شماتوخواب نازی و منم تازه بیدارشدم عزیزم خوابم خیلی کم شده فکرکنم جنابعالی رو منم تاثیر گذاشتی،جنابعالی که شب زنده داری بعدا خدا بداد من برسه البته میدونم تو پسر عاقل و ساکت خودمی، عزیزم اگه بدونی از لحظه ای که بیدارشدم هوس چی کردم.......هوسه بارون دوست دارم بارون بیاد،خیلی وقته بارون نیومده دلم میخواد بارون بباره برم تو هوای آزاده بارونی نفس تازه کنم، به خدا بگومامانم هوسه بارون کرده پس برکتتو زودتر بفرست، قربونت برم که هوساتم مثل گرمای وجودت تو دلم شیرینه. کلا تو این دوران زیاد هوس و ویار نکردم اگرم یه ویاری پیش میومدفصلش نبود. فقط به باباسجاد روم ...
14 شهريور 1393