بدون عنوان
سلام دردانه ی من سلام شیطون بلای مامان خدايا خواستم بگويم تنهايم اما نگاه خندانت مرا شرمگين کرد چه کسي بهتر از تو با روزهاي مانده به آغاز چه مي كني من هر شب وهر روز در انتظار ديدن روي ماه تويي هستم كه حتي نمي دانی كه جورابت آبيست يا صورتي!!! نمي داني چقدر بيتابم تا ميوه عشقم را در آغوش بفشارم . مرا تشنه ديدار خود كرده اي. من تمام اين لحظات را به خاطره كه نه ، به خاطر خود مي سپارم تا مبادا روزي خاطر لطيفت را مكدر نماييم عزيزترين هديه خداوندي از يك عشق پاك عزیز مامان هرچه به دیدارمون نزدیک تر میشم برای دیدنت بی تاب تر میشم نمیدونی با وجودت چه عشقی تو دلم بپا کردی نمیتونم ناشکری کنم پسرم کوش شیطون ک...
نویسنده :
مامان مهسا
16:32